وقتی صحبت از وعدههای خدا میشود، چه حسی داری؟
امروز میخواهم بپرسم: وقتی با وعدهای از خدا روبرو میشوی، چه احساسی داری؟ واکنشت به شنیدن کلامی که مستقیم به تو خطاب میشود، چیست؟
آیا حس شادی به تو دست میدهد، یا نگرانی؟ آیا با ایمان پاسخ میدهی یا با تردید؟
من باور دارم که بسته به نوع وعده، ممکن است واکنشهای متفاوتی از خود نشان دهیم. و خدا به خوبی ما را میشناسد! برخی وعدهها میتوانند ما را سردرگم کنند، به خصوص وقتی وضعیتمان خیلی پیچیده یا به نظر ناممکن میآید.
سارا، که امیدش را برای داشتن فرزند از دست داده بود، با این وضعیت مواجه بود. خدا وعده داده بود او و شوهرش فرزندی خواهند داشت، اما روزها، ماهها، و سپس سالها گذشت… و با گذشت زمان، ایمان و امید سارا کمرنگ شد. سپس یک روز، خدا دوباره به ابراهیم گفت: «… سال دیگر، همین وقت نزد تو برمیگردم. در آن وقت، زن تو سارا صاحب پسری خواهد بود.» (پیدایش ۱۸: ۱۰)
وقتی سارا شنید، با ناباوری و شاید ناامیدی خندید، «آیا اکنون بعد از پیر شدن، این لذت را خواهم داشت؟» (پیدایش ۱۸: ۱۲)
اما وعدهٔ خدا به وقوع پیوست! یک سال بعد، اسحاق به دنیا آمد! و میدانی که اسحاق به معنای «خنده» است؟ نه تنها سارا، بلکه ابراهیم هم خندید (پیدایش ۱۷: ۱۷).
این نشان میدهد که هیچ چیز، حتی تردید و ناامیدی ما، نمیتواند خدا را از وفای به وعدههایش باز دارد. تحقق وعده بر دوش تو نیست، بلکه بر دوش خداوند است که همهٔ کارها را برای تحقق آن انجام داده است!
پس با ایمان و اطمینان پیش برو، چرا که وعدههای خدا برای زندگیات در راه است.
خداوندا،
برای خواننده این متن دعا میکنم. لطفاً ایمان و اطمینان در قلب او برای پذیرش وعدههایت بیافزای. هر نوع تردید یا ناامیدی را از او دور کن و به او نشان بده که تو همیشه وفادار و قادر هستی. زندگی او را با برکتهایت پر کن و اجازه بده تا شاهد تحقق وعدههای شگفتانگیزت در زندگیاش باشد.
در نام عیسی مسیح،
آمین.