خداوند تو را هم می تواند تغییر دهد!

آیا تا به حال شهادت نیکی کروز، رئیس یک باند تبهکار خشن و بی رحم، در دهه 50 را شنیده ای؟ او از کودکی به شدت آسیب دیده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. (از طریق لینک زیر، می توانی مصاحبه او را ببینی و بشنوی.)

خلاصه ای از این فیلم را به فارسی در اینجا نوشته ام:

نیکی کروز، نویسنده ی کتاب: «بدو عزیزم فرار کن» (Run baby run) است. او در پورتوریکو در خانواده ای پر از مشکل و تنش به دنیا آمد. کودکی سختی داشت. مرتب تحت آزار و شکنجه ی جسمی و روحی والدینش قرار می گرفت و برای روزهای پی در پی، در اتاقی بدون آب و غذا حبس می شد. در 9 سالگی تصمیم به خودکشی گرفت ولی برادرش با گریه او را از این کار منصرف کرد. خشم و کینه و مشکلات فراوان در زندگی او ادامه داشتند تا جایی که در 15 سالگی مادرش کاملا او را طرد کرد و پدرش او را سوار هواپیما کرده و به نیویورک فرستاد.

او در هوایی بسیار سرد، در اوج تنهایی و بی کسی و بدون داشتن مکانی برای خوابیدن، وارد نیویورک شد. تا اینکه عضو یک باند تبهکار شد که در مقابل آسیب ها و خطرها از او حمایت کنند. آنها خلاف های زیادی مرتکب می شدند. پس از مدتی، خودش به یکی از مدیران این شبکه ی فاسد تبدیل شد. افراد زیادی برای او کار می کردند. بارها در معرض خطر مرگ قرار گرفت و می دانست خیلی زود زندگی اش به پایان خواهد رسید.

 نیکی کروز تا آن زمان هیچ اعتقادی نداشت و حتی وجود خدا را نفی می کرد. روزی در سر راه خود وارد یک کلیسا شد و برای اولین بار به یک موعظه گوش داد.» او می گوید: «هیچ وقت نشنیده بودم، کسی با صدای بلند در مورد خدا و عیسی مسیح صحبت کند. در کلیسا فریاد زدم و گفتم: ساکت شو! اگر دوباره نام خدا را تکرار کنی تو را می کشم!»

پاسخی که شنیدم این بود: «نیکی، عیسی تو را دوست دارد!»

او می گوید: «تا دو هفته هر جا و در حال انجام هر کاری که بودم این جمله را به یاد می آوردم و تکرار می کردم.» بعد از دو هفته به همراه یکی از دوستانش و تعدادی محافظ به اسرائیل می رود. در این سفر در یکی از کلیساها، کشیش از نیکی خواست که اجازه دهد برایش دعا کند ولی او نپذیرفت. خودش می گوید: «سه دقیقه بعد خودم را در آغوش مسیح انداختم و مانند کودک گریه کردم… اجازه دادم مرا ببوسد و محبت نماید… دردهایم رفتند و من اسلحه ام را تغییر دادم! از آن موقع خواندن کتاب مقدس و شناخت مسیح را شروع کردم. اولین بار بود که فهمیدم خدا مرا دوست دارد و پدری دارم که هرگز من را تنها نمی گذارد… خدا قلب مرا شفا داد! چشمانم را باز کرد! تولدی تازه یافتم! این است خداوند! این است بخشش! این است محبت! این است عیسی!

می دانم که بدون روح القدس نمی توانستم به خودم متعهد باشم. به عنوان یک مبلغ مسیحی تاکنون برای بیش از 40 میلیون نفر صحبت کرده ام. پیام من برای همه این است: اگر عیسی نیکی کروز را تغییر داد، تو را هم می تواند تغییر دهد.

هر وقت در شرایط سخت قرار گرفتی و حس کردی به بن بست رسیده ای، به این فکر کن که عیسی مسیح می تواند تو را نجات بخشیده و آزاد کند! دعا می کنم خدا در قدرت نام عیسی مسیح، آرامش عمیقی را وارد زندگی ات کند.»

بسیار شگفت انگیز و زیباست، وقتی می بینیم خدا یک زندگی از هم پاشیده را چطور تبدیل کرده است.

 نیکی کروز یک جنایتکار جوان و ناامید بود که تمام خشم خود را از طریق یک زندگی پر از خشم و نفرت در خیابان های شهر نیویورک تخلیه می کرد. با این حال، عیسی خودش را به او نشان داد. وقتی از چیزهایی که او را از خدا دور می کرد، فاصله گرفت، احساس کرد، عشق خداوند به شکلی ماوراء طبیعی بر قلبش هجوم آورد و کاملا متحول شد.

به این ترتیب، یک بزهکار آسیب دیده به بشارت دهنده ی پرشور عیسی مسیح، تبدیل شد و به بسیاری از انسان ها کمک کرد تا با خدا آشتی کنند. چه شهادت باشکوهی!

پس می بینید … اگر خدا می تواند یک زندگی شکسته و ناامید را تغییر دهد، چه چیزی او را از تغییر در زندگی تو باز می دارد؟ هیچ چیز!

دوست من، خدا می تواند زندگی تو را به شکلی عمیق متحول کند!

بگذار او این کار را انجام دهد. بگذار او تو را متحول کند! تمام کارهای او خوب و عالی هستند.

مشاهده مطالب بیشتر