تو، یکی از سنگ های زنده ی بدن مسیح هستی!
دوست عزیزم،
امروز می خوام از نحوه ی چگونه پیروز شدن در جنگ ها برات بگم:
تا حالا شده فیلم های گلادیاتورها را دیده باشی؟ شعارِ ژنرال ماکسیموس در اون فیلم ها رو به خاطر داری؟
او می گفت: “با هم بمانید! با هم یک شوید!”
در واقع ارتش روم از یک استراتژی نظامیِ قدرتمند برای پیروزی استفاده می کرد و اون چیزی نیست جز:
“تقسیم منطقه، سپس تسخیر و فتح اون منطقه”
عیسای مسیح هم این استراتژیِ نظامی را به خوبی می دونست و در کتاب متا، باب ۱۲،آیه ۲۵، دقیقن همین موضوع رو عنوان می کنه و اینطور میگه:
“عیسا که از افکار ایشان آگاه بود به آنان گفت: «هر کشوری که به دستههای مختلف تقسیم شود، رو به خرابی خواهد گذاشت و هر شهر یا خانهای که به دستههای مخالف تقسیم گردد، دوام نخواهد آورد.”
در واقع خداوند عیسای مسیح اشاره میکنه به اینکه اگه یک یا چند عضو دچار اختلال و بیماری بشن، کلِ بدن ضعیف میشه.
من و تو بخشی از یه ساختارِ زنده یعنی کلیسا هستیم که خداوند معمار و سازنده ی این ساختمانِ، اراده و خواست این معمار اینِ که تمام اجزا و بخش ها به طور کامل در هماهنگی با یکدیگر قرار بگیرن، چون اگه جدایی و تفرقه بین اجزا باشه، اون ساختمان همچون یه بدن، تضعیف شده و توسط دشمن یا شریر تسخیر خواهد شد.
دوست عزیزم:
پس کلیسا به کمکِ تو نیاز داره به خاطر این که خداوند قدرت و شخصیت خودش رو به تو داده. او به تو استعدادها و توانایی هایی بخشیده که دستِ خداوند هم بر روی زمین و هم در کلیسای او باشی.
بله، درسته او به فرزندانش توانایی ها و هدایایی بخشیده که تجلی گرِ نام پدرِ آسمانی شون بر روی زمین باشن.
میخوای بدونی که شکوهِ قضیه کجاست، اینکه:
زمانی که تو خودت رو با تمامی دل و جان به خداوند عیسای مسیح تقدیم می کنی، اطرافیانِ تو هم از تعهدی که به خداوند داری بهره مند خواهند شد، یعنی خانواده ی تو هم در این برکت سهیم شدن و سپس این برکت کیلومترها به بیرون از خانه ی تو هم انتقال داده میشه.
پس دوست عزیزم، آگاه باش کجا ایستادی و از طریقِ تو خداوند چه برنامه هایی داره، برای خودت، اطرافیانت، دوستان و همکاران، کلیسایی که در اون حضور داری و حتا فرزندانِ گمشده ای که هنوز قلب شون رو به خداوند ندادن.
بله، خدا از طریقِ تو که رسانای این فیض و برکت هستی می خواد استفاده کنه که نورِ خودش رو در همه کس و هر مکانی که تو پا می گذاری، بتابونه.
امروز ازت دعوت می کنم که لحظه ای بایستی و واقعن به معنیِ زندگیت فکر کنی و به خودت بگی:
” آیا من از طریقِ زندگیم بر دنیا تاثیر خواهم گذاشت؟
یعنی من چنین مسئولیتِ بزرگی نسبت به دنیای اطرافم دارم؟
حالا چه جوری می تونم نقش خودم رو ایفا کنم؟
در این مسیرِ زندگی چه موانعی وجود داره که من باید نسبت به اونها هوشیار و آگاه باشم تا بتونم مسئولیتم رو به تمام و کمال و اونچه خواست دلِ پدرم هست، به سرانجام برسونم؟ “
از خداوند عیسای مسیح بخواه که جایگاهی رو که در این ساختمانی که خودش هر لحظه عاشقانه و با بردباری میسازه و گاهی هم دوباره مرمت و ترمیم می کنه، بهت نشون بده؛ چون تو هم یکی از سنگ های زنده ی این ساختمان هستی که باعث بنای اون شدی!
از امروز به بعد ازت دعوت می کنم که:
– خودت رو به عنوانِ “قربانی زنده” به خداوند تقدیم کنی،
-تمام فعالیت های روزانه ات رو به عنوانِ پرستش به او تقدیم کنی،
-روزانه اشتیاق داشته باشی که با قدرتِ بیشتری تجلی بخشِ نام خداوند عیسای مسیح در اطرافت باشی.
حالا من ازت سوال می کنم که:
آیا واقعن از صمیمِ قلب می خوای که تمامِ زندگیت، کار، خانواده ات، امور مالی، حتا وقت های آزاد و استراحتت رو به عنوانِ قربانیِ زنده به خداوند تقدیم کنی؟
آیا در دلت هست که هر لحظه خدا رو پرستش کنی نه فقط یکشنبه ها در کلیسا، بلکه تمام زندگیت رو همچون “قربانیِ زنده” به حضورش ببری و بگی:
” بله خداوندم، امروز به تو و راهای تو بله میگم که از من برای محیط اطرافم، خانواده ام، جایی که کار می کنم و حتا مردم شهر و کشورم، استفاده کنی تا نامِ عظیمِ تو بر جهان و جهانیان مکشوف بشه، تا همگان خدای حق و حقیقت رو بشناسن و در برابرِ این حقیقت زانو خم کنن و با فروتنی نام تو رو جلال بدن.”
آمین!