فداکاری و بخشش
دوست من
امروز یک داستان تأملبرانگیز برایت دارم:
داستان پسربچهای که به دلیل دیر آمدن مداوم از مدرسه، پدر و مادرش با جریمه کردن او به او هشدار دادند.
یکی از وقتهایی که او دیر به خانه برگشت به عنوان تنبیه، جای غذای معمول، فقط یک تکه نان و یک لیوان آب جلوی او قرار دادند. وقتی پدر بدون کلام، غذای مفصل خود را با او عوض کرد، پسرک درسی عمیق در مورد فداکاری و بخشش آموخت. سالها بعد، آن پسر، حالا مردی شده، میگوید این عمل پدرش تصویری از خداوند برای او ساخت.
این داستان نمایانگر مفهوم رستگاری است، که (از کلمه یونانی «apolutrosis») به معنای «آزادی پس از پرداخت فدیه» میآید. همانطور که پدر در داستان بها را پرداخت تا به پسرش غذایی لذیذ بدهد، عیسی هم بهای گناهان مکرر ما را پرداخت تا ما را آزاد کند.
«چون همه گناه کردهاند و از جلال خدا قاصرند. امّا با فیض خدا، همه به وساطت عیسای مسیح که آنان را آزاد میسازد، بهطور رایگان نیک محسوب میشوند.»
دوست عزیز عیسی به قدری تو را دوست دارد که همهٔ گناهانت را به دوش کشید! و به تو اطمینان داد که با محبتش، همیشه در کنارت است.
بیا با هم دعا کنیم:
«خداوندا، شکرت برای عیسی که به خاطر ما آمد تا ما را از گناهانمان رها سازد. کمکم کن تا هر روز بیشتر قدردان این هدیه باشم و زندگیام را به گونهای بسازم که شایستهٔ این فداکاری باشد.
در نام عیسی مسیح،
آمین.»
شکر برای وجودت دوست من
تو نشانهای از عشق بیپایان خداوند هستی.