خوبی را به خودت جذب کن!
همیشه آن چه را که از آن می ترسیم به سمت خود جذب می کنیم.
این همان چیزی است که کتاب مقدس، ایوب، فصل 3، آیه 25، می گوید: «چيزی كه هميشه از آن میترسيدم بر سرم آمده است.»
آیا از خبر بد می ترسی؟ پس خواهد رسید. از مریض شدن می ترسی؟ پس اتفاق می افتد. از دریافت صورتحساب می ترسی؟ پس آن را در صندوق پستی ات دریافت خواهی کرد. بنابراین به این دلیل است که ایوب در کتاب مقدس می گوید: “زیرا چیزی که بسیار از آن می ترسیدم به سرم آمد.”
دوست من! اما چرا کتاب مقدس در این مورد صحبت می کند؟ کلام خدا می گوید، ترس، دری را به روی دشمن می گشاید. با این حال این را در نظر بگیر که ایمان نقطه ی مقابل ترس است و مانند ترسِ معکوس شده عمل می کند. ایمان، انتظار اتفاقات خوبی است که امیدواریم رخ بدهند.
چیزی که منتظرش هستی، اتفاقی است که برای تو می افتد. آن چه را که انتظار داری، آن چه را که در آن تعمق می کنی، آنچه را که در قلبت به آن مشغول هستی، جذب می کنی. بنابراین، اگر انتظار بهترین ها را داشته باشی، بهترین ها را جذب می کنی! پس زمانی که از کلام خدا که محبت و نیکویی های او را به تو یادآوری می کند، تغذیه می کنی، آنچه را که خوب است به سوی خودت جذب می کنی.
شاید به من بگویی: “این که خیلی راه حل ساده ای است! بله، درست است… مؤثرترین راه حل ها لزوماً پیچیده ترین راه حل ها نیستند و من عاشق سادگی کتاب مقدس هستم!
من تو را تشویق می کنم که از ترس و هر فکر منفی دوری کنی، و چشمان خود را به رحمت های خداوند که هر روز صبح برای تو تازه می شود، بدوزی.
یکی ازعزیزان کلیسا نوشته است : «همه چیز از اواسط سال شروع شد. در دانشگاه داشتم از ساختمانی به ساختمان دیگری می رفتم که وقتی از پله ها پایین می آمدم از حال رفتم. یک دقیقه بیرون ماندم و بعد برگشتم تا به کلاس بروم. وقتی به کلاس رسیدم، استاد متوجه شد که حال من خوب نیست. آنها مرا به واحد پزشکی بردند و بلافاصله به بیمارستان رفتم. ترسیده بودم، اما دوستم آنجا همراهم بود. بعد از مدت ها به کلیسا برگشتم. از همان روز اول بازگشت به کلیسا، احساس آرامش کردم. خدا در تمام مدت با من بود. من یک طحال بزرگ، یک کبد بیمار، مشکلات تنفسی، مشکلات قلبی و پارگی در مری دارم. دکتر ها داروهای بیشتری برایم تجویز کردند اما می دانم که خدا مرا شفا می دهد. من مطمئن هستم که نتیجه آزمایش هایم خوب خواهد شد. همانطور که کتاب مقدس می گوید، به اندازه یک دانه خردل ایمان داشته باشید، من ایمانم را حفظ کردم. و کاری که «هر روز یک معجزه» برای کمک به من انجام داد، این بود که به من انگیزه داد که تسلیم نشوم و به من کمک کرد که قدرت کلمات را بیشتر درک کنم و متوجه شوم چگونه با زندگی روزمره ی من ارتباط دارند. از شما بسیار سپاسگزارم.»
پر برکت باشی دوست من! بسیار برای وجود تو شکرگزار هستم و منتظر بهترین ها برایت هستم!