قوی و شجاع باش!
دوست عزیزم،
تا حالا شده در برابر نیازهایی که این دنیا برات می سازه و مشکلاتی که در مسیرت ایجاد می کنه، احساس ناتوانی و درماندگی کنی؟ احساس کنی که دیگه نمی تونی ادامه بدی و ای کاش همه چیز زودتر تموم بشه؟
تا حالا شده در درد و رنج هات وسوسه بشی که سر خم کنی و تسلیمِ دردهات بشی یا کورکورانه فقط به مسیری که دنیا برات گذاشته ادامه بدی؟
در همین وقت هاست که ناامیدانه فکرهایی رو هم در ذهنت می پرورونی و میگی:
“خداوندا، من از میان همه ی مردم، چطوری می تونم آخه چنین چیزی رو تغییر بدهم یا باهاشون مخالفت کنم، آخه مشکل به این بزرگی رو چطوری به تنهایی حل کنم؟ خدایا منِ تنها رو در این مشکلاتِ بی انتها می بینی؟”
اگه تو هم در چنین شرایط هستی، می خوام بهت بگم که، تو تنها نیستی، تو اولین یا آخرین فردی نیستی که این احساس رو داره، چون:
این همون حسی ایه که یوشع جانشین موسا هم داشت. دقیقن در جایی که خداوند وظیفه ی مهمی رو به او سپرده بود، او احساس ضعف و ناتوانی می کرد.
یوشع باید به سرزمین کنعان می رسید و اون رو فتح می کرد، اما قبل از اون شهر اریحا و دیوار بلند و قطوری که دورتادور آن کشیده شده بود رو باید نابود می کرد.
درسته که یوشع احساس عجز و ناتوانی می کرد، اما خدایی که سردارِ لشگرهاست، پشت و پناهِ یوشع بود و او رو با قدرت تشویق می کرد.
اگه مشتاق باشی می تونی در کتاب یوشع باب ۱، آیه ۹، ببینی که خداوند چطور با یوشع صحبت می کنه و میگه:
” باز میگویم: دلیر و شجاع باش، ترس و شک به دل خود راه مده، زیرا خداوند خدای تو در همهجا همراه توست.”
دوست عزیزم،
کلام خداوند همیشه همین بوده و هست، فرمانی که اون روز خداوند به یوشع داد، برای امروزِ تو هم صدق می کنه.
اگه با تمامِ ترس ها و دلهره هایی که داری، تصمیم گرفتی که خداوند عیسای مسیح رو خدمت کنی، بهت تبریک میگم، چون دستِ خداوند هر لحظه پشتِ سرِ تو خواهد بود.
قبل از اینکه دهانت رو باز کنی تا مژده ی نجات رو به فرزندِ گمشده ای برسونی، یا دست بر روی بیماری بذاری تا از خداوند شفای آن رو درخواست کنی، خدایی که قادر مطلقِ، توانِ همه ی این کارها رو به تو داده، فقط کافیه به قدرتِ خداوند که در تو کار می کنه ایمان داشته باشی!
بذار یه حقیقتی رو بهت بگم؛
همیشه این وعده ی خداوند رو به یاد داشته باش که هر کجا که هستی یا قصد داری که به مکانی بری، او پیش از تو اونجا ایستاده و به تو قوتی مضاعف می بخشه. پس هرگز ترسان و لرزان نباش، چون خدایی که با توئه، سردار لشگرهاست. پس خودت رو فقط و فقط در نامِ خداوند عیسا تقویت کن و گام بردار.
اما اگه لحظه ای ترس به سراغت اومد و پیش خودت اینطور فک کردی که:
-من خیلی هم کارآمد و مفید نیستم و نقش من الان اینجا بی فایده است،
-من کتاب مقدس رو هم که به اندازه ی کافی نمی دونم،
-این کار الان وظیفه ی من نیست، این وظیفه ی مبشرین و کشیشان است نه من،
-آخه من که دریافت و شهادتِ خاصی هم ندارم، برم چی بگم،
-من که خودم مریضم، چطوری درخواست شفا برای دیگری باشم.
دوست عزیزم،
اگر این احساسات منفی و سرزنش هایی که از خداوند نیست، به سراغت اومد، تشویقت می کنم که فقط به صدای خداوند گوش بدی که اینطور بهت میگه:
” فرزندم هرگز نترس!
من گفته بودم که می خوام هر لحظه با تو باشم، زمانی که برای نام من لب باز می کنی، یا دست روی بیماری می گذاری، یا حتا به کسی کتاب مقدس می خوای بدی، هرگز نترس!
چون اینها به قدرت و شجاعت تو نیست، بلکه به خاطرِ روح منِ که در توئه و توانایی انجام این کارها به تو داده شده.”
در کتاب زکریا باب ۴، آیه های ۶-۷، خداوند قدرت روح خودش رو اینطور به تصویر می کشه و میگه:
“فرشته گفت: «این پیام خداوند متعال را به زروبابل برسان که میفرماید: با قدرت نظامی و یا با قدرت خودت نمیتوانی پیروز شوی، بلکه با کمک روح من میتوانی موفّق شوی.
اگر موانع همچون کوه بلند باشند، از سر راه تو برداشته میشوند. تو معبد بزرگ مرا بازسازی میکنی و هنگامی که آخرین سنگ بنا را بگذاری، مردم از خوشی فریاد میزنند و میگویند: فیض و برکت خدا بر آن باد!”
دوست عزیزم،
به یاد داشته باش که اگه در “چیزهای کوچک” امانتدار باشی و از کوره های ایمانی که خداوند برای رشدِ تو در ایمانت قرار داده، با استقامت و به خوبی از آن عبور کنی، آنگاه خداوند تو رو برای انجام کارهای بزرگتری هدایت خواهد کرد.
می خوای بدونی شکوه قضیه کجاست، اینکه:
” خداوند به ابرقهرمانان هیچ نیازی نداره؛ او فقط از طریق افرادِ وفادار برای انجام خواست و اراده اش استفاده می کنه!”
اگه تو هم دوست داشته باشی، می تونی الان با من برای ترس هات هم دعا بشی و بگی:
“پدر عزیزم،
اعتراف می کنم که گاهی ترسیدم و لغزیدم، و شاید هنوز هم ریشه ترس و ناامنی در من باقی مونده باشه، تمنای اینکه پدر، کمکم کنی تا به یاد بیارم که تو قدرتِ خودت رو یعنی روح القدست رو به من بخشیدای، و اینکه در هر کاری که انجام میدم تو در کنار من هر لحظه حضور داری.
امروز ازت می خوام که تمام موانعی که در وجودِ من و در مسیرِ من هست که باعث شده در ناامنی و ترس زندگی کنم، همه رو برداری و با حضور روح القدست، بدون ترس در امنیت برای نامِ تو خدمت کردن و زندگی کردن رو به من بیاموزی. آمین!”
دوست عزیزی برای من اینطور نوشته بود که:
” اگه بخوام به زبان ساده برای شما بنویسم، اینطور میگم گه “هر روز یک معجزه” به معنای واقعی کلمه، برای من هر روز یک معجزه است. این ایمیل ها مرا به خدا نزدیک تر کرده و قدرت دعا کردن رو به من یاد داده که برای چالش های هر روزم چطور رفتار کنم و چطور از خداوند کمک بگیرم.
من از طریق این ایمیل ها دریافتم که خدا عمیقن من رو دوست داره و هر لحظه به من یادآور میشه که برای چیزهای کوچیک در زندگیت نگران و ترسان نباش.
دعا می کنم که در ایمان قوی تر بشم و به یاد بیارم که خداوند عیسا هر لحظه و در هر جا با من هست.
از شما بسیار سپاسگزارم که این ایمیل های معجزه آسا رو با ما به اشتراک می ذارید.”
بله درسته، تو خدایی داری که هر جا که پا می ذاری، او پشت و پناهِ تو بوده، هست و خواهد بود!
حالا چشمات رو ببند و این جمله رو با خودت تصور کن و بگو:
” هر جا که میرم خدا همراه منه!”
آمین!