اگر شکست به معنای یادگیری باشد، چه؟
دوست عزیز،
روزهایی هستند که احساس میکنی در همهچیز شکست خوردهای. روزهایی که آنچه دربارهٔ خودت فکر میکنی، خیلی ناراحتکننده است. روزهایی که فکر میکنی، یکبار دیگر، همهچیز را به هم ریختهای.
اما آنچه را که بهعنوان یک شکست میبینی، میتواند بخشی از یادگیری و رشد باشد!
به ماجرای آبراهام لینکلن فکر کن که قبل از رسیدن به ریاست جمهوری ایالات متحده، در انتخاباتهای زیادی شکست خورد. او میگفت: “من هرگز شکست نخوردهام. من فقط راههایی را پیدا کردم که به هدفهایم نمیرسیدم.”
چه اعتمادبهنفسی! او تلاشهای ناموفّق خود را ندید؛ فقط فرصتهایی برای نزدیکشدن به چیزیکه او را به هدف نزدیک میکرد را میدید! در اینجا دو چیز وجود دارد که امروز میتوانی در مورد آنها فکر کنی:
۱. خدا میداند که تو درحال رشد و تغییر هستی. خودت نیز این را باور کن و خود را بهخاطر «شکستهایت» محکوم نکن! اینها فرصتهایی برای یادگیری و رشد هستند.
۲. خدا فقط برای تو برنامههای صلح و شادی دارد، برنامههای خوبی که در إرمیا باب ۲۹ آیهٔ ۱۱ میخوانیم:
«تنها من هستم که از سرنوشتی که برای شما تعیین کردهام، آگاهم، سرنوشتی که برای شما رفاه و سعادت میآورد نه مصیبت، تا اینکه آیندۀ امیدبخشی را به شما عطا کنم.»
دوست من، روی شکست ظاهری تمرکز نکن، بلکه روی کاری که خدا میخواهد با تو و در تو انجام دهد!
بهیاد داشته باش که هر روز در فرآیند تحوّل، یادگیری و شکلدادن هستی!
با خدا، دوست خوبم، شکستهای تو فرصتهایی برای یادگیری، پیشرفت و رشد هستند.
سپاس برای وجودت،
تو یک معجزهای.
پیمان شبانلاری