جواد

PageLines- Javad.jpg

من جواد هستم و د رخانواده ای متولد شدم كه مسيحی نبودند. در سال ۲۰۰۰ به طور غير قانونی وارد اروپا شدم و درخواست پناهندگی دادم. در آن زمان مهمترين چيز برای من ماندن در اروپا بود و بسيار نگران از آينده خود بودم. در آن زمان گرفتار گناهان متعددی از قبيل دروغ، خودخواهی،‌ غرور، غيبت و مشروب خواری و چيزهای ديگر بودم.

خودم را از خداوند دور و خدا را دست نيافتنی می ديدم. او را به عنوان كسی می دانستم كه بر من گناهكار رحمی نخواهد داشت و مرا هيچ وقت به حضور خود نخواهد پذيرفت. هميشه فكر می كردم كه بايد ابتدا پاك و بدون گناه بشوم تا بتوانم به حضور خدا بروم و از طرفی قدرت نداشتم كه خود را از چنگال گناهانم رها سازم. به همين خاطر اميدی برای رفتن به بهشت در من وجود نداشت.

حدود دو ماه پس از اينكه وارد اين كشور شدم، با جلسات پرستش خداوند و ايرانيان مسيحی دركليسای فارسی زبان آشنا شدم. ابتدا برای رفع مشكل اقامت خود در جلسات حاضر می شدم، اما پس از چند ماه حضور در جلسات و شنيدن كلام خداوند و شناخت خدای واقعی، خداوند با دل من صحبت كرد. در يكی از جلسات مسيحی كه موضوع صحبت در مورد شفای رايگان توسط عيسی مسيح بود، من به اين نتيجه رسيدم كه قلبم به دليل گناهانم و خواسته های ناپاك من بيمار است و خداوند حاضر است به طور رايگان قلب مرا شفا دهد.

پس توبه كردم و خداوند مرا شفا داد و به مسيح به عنوان تنها نجات دهنده خود از گناهانم ايمان آوردم. عيسی مسيح در كتاب انجيل می فرمايد:

« هر كه به پيغام من گوش دهد و به خدا كه مرا فرستاده است ايمان بياورد زندگی جاويد دارد و هرگز به خاطر گناهانش بازخواست نخواهد شد، بلكه از همان لحظه از نابودی نجات پيدا كرده به زندگی جاويد خواهد پيوست. »

(انجيل يوحنا باب ۵ آيه۲۴)

اولين بركتی كه عيسی مسيح به من داد اين بود كه او به من شادی عظيمی داد. اين شادی به خاطر بخشيده شدن گناهانم و داشتن حيات جاويد بود. حالا از آرامش خداوند برخوردار هستم و ديگر نگران آينده نمی باشم زيرا خداوند وعده می دهد:

« بر خداوند توكل نما و نيكويی كن تا در زمين خود در كمال امنيت زندگی كنی. با خدا باش و او آرزوی دلت را به تو خواهد داد. خودت را به خداوند بسپار و بر او توكل كن و او تو را ياری خواهد داد. »

(كتاب مزامير داود نبی باب ۳۷ آيه ۳ تا ۵)

حالا ديگر از خداوند ترسی ندارم چون می دانم كه او نسبت به من محبت پدرانه دارد. قبل از اين فكر می كردم كه بايد خدا را كاملا اطاعت كنم تا به بهشت بروم، ‌كه انجام اينكار از توان من خارج بود. اما اكنون با قدرت عيسی مسيح می توانم او را اطاعت كنم و خواست و اراده او را درك كنم. حالا اطاعت من به خاطر محبت عظيمی است كه او به من نشان داد.

حال كه مسيحی هستم،‌ عيسی مسيح هميشه با من است. هر وقت كه بخواهم به حضورش می روم و با او گفتگو می كنم. اگر گناهی از من سر بزند بسيار احساس نا آرامی می كنم و تا توبه نكنم آرامش خود را باز نمی يابم. خدا را شكر می كنم كه عيسی مسيح را فرستاد تا تاوان گناهانم را بپردازد و به من زندگی ابدی بدهد. آمين

جواد، رهایی از غرور و خودخواهی