بیا و بنوش
دوست عزیز،
در این روز روشن و زیبا، میخواهم تو را به شرکت در جشنی ناب دعوت کنم، جشنی که میزبانش جز خداوند پرمهر ما نیست.
«تو راه حیات را به من آموختهای؛
و حضور تو مرا از شادی لبریز میکند
و نزد تو بودن به من شادی ابدی میبخشد.»
تصور کن، خداوند چشمهای است که از آن شادیهای واقعی جوشان است. شادیای که روحت را به پرواز درمیآورد و لبخند بر لبهایت مینشاند. خداوند سرچشمهی آرامش است.
آرامشی فراتر از هر تصور که در هیچ کجای دیگر نمیتوان یافت. آرامشی پر از اطمینان که به تو میگوید:
«تو در این جهان تنها نیستی.»
خداوند منبع حیات است. او تو را به وجود آورده و هر نفسی که میکشی، یادآوری از این عشق بیپایان است.
دوست من، خدا میخواهد تو را به کاملترین شکل پر کند.
آیا میخواهی این شادی، این آرامش، این زندگی که خدا برای تو میخواهد را تجربه کنی؟
اگر دلت میخواهد، با من دعا کن:
«خداوندم،
امروز قلبم را به سوی تو میگشایم. شادیت را، آرامشت را، زندگیای که تنها از تو ناشی میشود را میپذیرم. تو شادی وجود من هستی، تو آرامش منی، تو زندگیام هستی.
به نام عیسی مسیح،
آمین.»
دوست عزیز، امروز و هر روز، در این جشن زندگی که خداوند برپا کرده است، شرکت کن و از سرچشمهٔ او بنوش و روحت را سیراب کن.
شکر برای وجود تو، دوست من!