آیا گاهی احساس گناه می کنی که نمی توانی دعا کنی؟
دوست عزیز،
گاهی اوقات، در دل شبهای تاریک وحشتناک، وقتی سایههای گناه و پشیمانی بر قلب ما سنگینی میکنند، فکر میکنیم شاید دیگر راهی برای بازگشت نیست. ممکن است زمزمههایی در گوشمان نجوا کنند: “دیگر خیلی دیر است”، “خدا چطور میتواند مرا بپذیرد؟”
اما اینجا، در میان زمزمههای شک و ترس، یک حقیقت ابدی وجود دارد:
عشق خدا به ما، بیکران و بیپایان است. حتی در آن لحظاتی که فکر میکنیم بیارزش و دور افتادهایم، خدا با آغوش باز منتظرمان است.
«به خدا نزدیک شوید که او نیز به شما نزدیک خواهد شد. ای گناهکاران، دستهای خود را بشویید. ای ریاکاران، دلهای خود را پاک سازید.» (یعقوب ۴: ۸)
این دعوتی است برای هر یک از ما، دوست عزیز، برای رهایی از بند گناه و شرم، و گام نهادن به سوی نور و رحمت خدا. او هیچگاه ما را رد نمیکند؛ او همواره میخواهد که به او نزدیکتر شویم و در آغوش پرمحبتش آرامش یابیم.
هر زمان که دلت پر از ناامیدی و تردید میشود، به یاد داشته باش که خداوند مشتاقانه منتظر است تا با تو روبرو شود، فقط کافی است قدمی به سمت او برداری. او میخواهد تو را در آغوش بکشد، گناهانت را بشوید و به تو زندگی جدیدی ببخشد.
دوست عزیز، بیا و با هم دعا کنیم:
«پدر آسمانی، در هر لحظهای که اشتباه میکنم، میخواهم بیدرنگ به سمت تو برگردم، نه اینکه از تو بگریزم. تو وعده دادهای که اگر به سوی تو بیایم، تو نیز به من نزدیک خواهی شد. از تو برای بخشش، عشق و رحمت بیپایانت سپاسگزارم.
به نام عیسی مسیح،
آمین.»
خدا را سپاس برای وجود تو، دوست عزیز،
تو یک معجزه هستی و همیشه جایی در قلب خدا داری.