با تمامِ وجودت خدا رو دوست داشته باش!
“ما میدانیم همهچیز برای خیریّت آنانی که خدا را دوست دارند و به حسب اراده او خوانده شدهاند، با هم در کارند.”
دوست عزیزم،
امروز میخوام از وعدههای بینظیرِ خداوند برات بگم، که چهطور او به سهمی که داره تا به ابد وفادار میمونه!
مثلن وقتی خداوند وعده میده که همچون پدری مهربان مراقب فرزندانش هست؛ در واقع، او به سهم خودش اشاره میکنه که بهتمامی انجام میده. حتا خداوند از نیکیکردن به کسانی که او رو دوست ندارن، خسته نمیشه و اونها رو هم محبت میکنه.
هرکسی که خداوند، خدای خود رو با تمامیِ جان پرستش کنه و لحظهای از عشقورزیدن به او دست نکشه، درک عمیقتری از محبت خدا نسبت به خودش رو دریافت میکنه.
دوستداشتن و پرستش خدا، بزرگترین دلگرمی برای خود ماست. زمانهایی که بادهای خاکی و نامطلوب به زندگی میوزه، تو از دوستداشتن خداوند دست نکش؛ چون او برای همین کنار تو ایستاده. پس با تمامِ وجودت او رو دوست داشته باش و برای همهچیز شکرگزاری کن!
ممکنه از خودت بپرسی من که خدا رو دوست دارم، این یعنی چی؟ دقیقن باید چیکار کنم؟
من کمکت میکنم که درکِ عمیقتری از دوستداشتن او پیدا کنی؛ پس این ۴مورد زیر رو با اشتیاق دنبال کن:
۱– دوستداشتن خداوند با تمامِ وجود؛ یعنی دوستداشتن با صداقتی کودکانه.
منظور اینکه؛ زمانهایی که حتا راهها و نقشههای خداوند رو نمیتونی درک کنی، ولی او رو با قلبِ کودکانه و خالصانهای همچنان دوست داشته باشی و بگی:
“بله خداوندم، من از تو پیروی خواهم کرد و به خواست و ارادهی نیکویی که برام در نظر داری، اطمینانِ کامل دارم.”
وقتی که در دردها و رنجها احساسِ پریشانی، گمراهی یا درماندگی میکنی، میتونی تو هم مثلِ سلیمان بگی:
“من به محبوبم تعلّق دارم و او از آن من است. او گلهی خود را در میان گُلهای سوسن میچراند.” (غزل غزلها ۶: ۳)
۲– دوستداشتنِ خداوند با تمامِ روح؛ یعنی با اشتیاق به حضور خدا رفتن.
همین اشتیاقِ که باعث دلبستگیِ بیشتر و بیشتر بین تو و خداوند میشه. او تنها کسیه که قادره در همهحال روحِ تو رو در آرامی نگه داره. در مزمور ۴۲ : ۲، داوود از اشتیاقِ خودش برای خداوند اینطور لب به سخن باز میکنه و میگه:
“جانِ من تشنهی خداست، تشنهی خدای زنده! چه وقت میتوانم به پیشگاهِ تو بیایم و تو را پرستش کنم؟”
۳– دوستداشتن خدا با تمامِ فکر و ذهن؛ یعنی همسوکردن افکار خود با افکارِ خداوند.
این آرزوی قلبی همهی ماست که هر لحظه افکارمان شبیه افکارِ عیسای خداوند باشه. زمانهایی که خشم، طمع، کینه، حسادت، خودکم بینی و… در قلب ما نفوذ کرده باشه؛ او از طریق روح خودش به ما نیرو میبخشه تا افکارمون رو هر لحظه با او همسو نگه داریم.
در کتاب مزامیر ۶۳ : ۶، میخونیم که داوود شبها رو هم با یادِ خداوند به صبح میرسونه و اینطور میگه:
“شبها وقتی که به بستر خود میروم تو را به یاد میآورم و تمام شب دربارهی تو تفکر میکنم.”
۴- دوستداشتن خداوند با تمامِ قدرت؛ یعنی اینکه از دوستداشتن او در سختیها دست نکشی.
در زمانهایی که خستگی و یا شکستهایی وارد زندگی تو میشه، ممکنه با خداوند هیچ ارتباطِ روحی و کلامی نگیری و پیش خودت اینطور فکر کنی که، اگه خدا من رو دوست داشت الان وضعیتم این نبود؟!
خداوند همهچیز رو در زمانِ مناسب برای تو انجام خواهد داد، تنها کاری که باید انجام بدی اینکه، او رو به تمامیِ دل و جان دوست بداری. اونوقت به چشمان خودت خواهی دید که در سختیها و رنجها نهتنها، از نظرِ روحی شکسته و خموده نیستی، بلکه نیرویی مضاعف در وجودِ تو ریخته شده تا برای به انجام رسیدن ارادهی خداوند صبور باشی!
“ما نمیخواهیم که شما تنبل باشید، بلکه میخواهیم از آنانی که به وسیلهی ایمان و صبر، وارث وعدهها میشوند، پیروی کنید.” ( رساله به عبرانیان ۶ : ۱۲)
دوست عزیزی برای تیمِ ما اینطور نوشته:
“من از خداوند بسیار ممنون و سپاسگزارم که چنین بینشِ معنویای به شما بخشیده تا کلام و نشانههای او رو از طریق ایمیلهای “هر روز یک معجزه” با ما به اشتراک بذارین. این ایمیلها باعث شده من خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و هر ۲۴ساعت از شبانهروز به خداوند فکر کنم و او رو هم عمیقتر از قبل دوست داشته باشم.”
بله درسته، خداوند به ضعفها، شکستها و ناکامیهای تو آگاهه؛ اما، در هر وضعیتی که هستی هر لحظه به او نزدیک و نزدیکتر شو و نگاهت رو از عیسای خداوند هرگز برندار؛ چون این خواستِ دل خداوند برای تو بوده و هست!
حالا چشمات رو ببند و این جمله رو با خودت تصور کن و بگو:
“عیسایمسیح تنها کسیست که با محبتی بیانتها تا به ابد در کنارم وفادارانه میمونه!”
آمین!