ماموریتِ ممکن یا غیرممکن؟
دوستِ عزیز،
تصور کن خداوند این سوال رو از تو بپرسه: “آیا می تونم رویِ تو حساب کنم؟”
روزی باید به مرد جوانی که در حال مبارزه با پورنوگرافی بود خدمت می کردم، احساسِ شایستگی نمیکردم و مأموریتم غیرممکن به نظر میرسید. اما میخواستم خدا بتونه روی من برای کمک به او حساب باز کنه.
عیسا با قلبِ من حرف زد و گفت: بذار روحِ من بر تو بیاد و در مورد این مردِ جوان به تو راهِ حل بده.
گاهی به نظر می رسه اونچه خدا از ما میخواد “ماموریتِ غیرممکنه”. این همون چیزیه که برای مریم، مادرِ عیسا اتفاق افتاد.
وقتی که فرشته تولد عیسایِ آینده رو به او اعلام کرد، او اینطور پاسخ داد:
“مریم به فرشته گفت: «این چگونه ممكن است؟ من باکره هستم.» فرشته به او پاسخ داد: «روحالقدس بر تو خواهد آمد و قدرتِ خدای متعال بر تو سایه خواهد افكند و به این سبب آن نوزادِ مقدّس، پسرِ خدا نامیده خواهد شد.»”
به نظر میرسه که برنامه ی خدا برای زندگیِ مریم به نامزدی و ازدواج او با یوسُف ختم بشه، اما خدا فرصت دیگهای رو با گفتنِ “آیا میتوانم روی تو حساب کنم و به تو اعتماد کنم؟” برای او فراهم کرد. “تو یک پسر خواهی داشت، نه زمانی که از نظر تو مناسب باشه، بلکه زمانی که من اون رو انتخاب کنم. اگه با من هم نظر باشی و ایمان داشته باشی قدرت من رو خواهی دید.”
در واقع «غیرممکن بودن» برای تو نشون دهندهی جلال و قدرتِ خدا در زندگیِ توست. ایمانِ تو، همون چیزیه که خداوند به تو هدیه میده. پس مأموریتِ خداوند رو برای خودت بپذیر. دست از فرار از مشکلِ خودت بردار. بذار روحِ خدا تو رو پر کنه و مسیح رو بر تو نمایان بسازه. ایمان یعنی انتخاب کنی که به خدا توکل کنی و خداوند عاشق کسیه که به او تکیه کنه.
اگه در موقعیتی هستی که چیزی غیرممکن و دشوار به نظر می رسه، مثل این حالتها:
- همسرت به خدا اعتقادی نداره.
- یکی از عزیزانت به دامِ اعتیاد افتاده.
- همکاران یا دوستانت ازت خوششون نمییاد و…
من برای تو خبر خوبی دارم:
اگه مریم تونست پسرِ خدا رو در اون شرایطِ سخت باردار بشه. به این دلیل بود که انتخاب کرد تا به خداوند تکیه کنه. پس با ایمانه که می تونی غیر ممکن رو ممکن کنی و موفق بشی!
دیدن نوشته های بیشتر