گذشته را ورق نزن!
آیا گذشته ات مانع پیشرفت تو شده است؟
گاهی اوقات، آیاتی وجود دارد که خواندن آن ها آسان تر از زندگی کردن با آن شیوه است. کتاب مقدس، در فیلیپیان، فصل 3، آیه های 13 و 14، می گوید: «بلی برادران عزيز، من هنوز آن كه بايد باشم نيستم، اما تمام نيروی خود را صرف يک كار میكنم و آن، اين كه گذشته را فراموش كنم و با انتظار و اميد به آن چه در پيش است چشم دوزم، و بكوشم تا به خط پايان مسابقه برسم و جايزه را به چنگ آورم، كه برای آن، خدا ما را به سوی آسمان فرا میخواند؛ و همهٔ اينها در اثر فداکاری ای است كه مسيح برای ما انجام داده است.»
می توانیم آیه ی بالا را این طور خلاصه کنیم: امروز، من تصمیم می گیرم آنچه را که پشت سر است فراموش کنم، و رو به جلو برای آن چه که در پیش است برنامه ریزی کنم!
من انتخاب می کنم گذشته را فراموش کنم و دیگر آن را به حساب نیاورم. اتفاقی که افتاد، تمام شد. از الان، می توانم جلو بروم.
متاسفانه، در واقعیت، برای تجربه کردن آن، کافی نیست که فقط آن را اعلام کنی … ولی این می تواند یک شروع خوب باشد. من برای تو یک مثال می زنم. تصور کن که داری یک وعده ی غذایی درست می کنی و خودت را زخمی می کنی. تو می روی تا زخم را بشویی، ضدعفونی کنی و باندی روی زخم بگذاری، تا از باز شدن مجدد آن جلوگیری کنی. بعد، وقتی که تصمیم گرفتی باند را برداری، سعی می کنی که مدام زخم را لمس نکنی!
چرا؟ چون هنوز درد دارد! اگر قبل از بهبود کامل زخم، آن را لمس کنی، ممکن است به نظر “درمان شده” برسد… اما در لایه های عمیق تر پوست، کار ترمیم هنوز در حال انجام است.
دوست عزیز! گاهی اوقات این همان کاری است که ما با گذشته انجام می دهیم. ما آن را “لمس” می کنیم. ما در مورد آن صحبت می کنیم. چقدر دشوار است که در مورد وضعیتی که در آن مسدود مانده ایم صحبت نکنیم! همکار سابقی که به تو صدمه زد و با فریب، ترفیع را گرفت. وضعیت مالی ای که به سراشیبی رفت. عضوی از کلیسا که مطلقاً مانند یک برادر در مسیح رفتار نمی کرد. این ها قبلاً اتفاق افتاده است… و تو احساس می کنی که از آن عبور کرده ای و به جلو رفته ای. با این حال، با کوچکترین یادآوری اتفاقی که افتاده، دوباره شروع به فکر کردن روی آن می کنی… روند بهبودی شروع شده بود، اما کامل نشده.
دوست من! اگر هنوز با زخم های گذشته ات ارتباط برقرار می کنی، از تو دعوت می کنم که همه ی آن را به خدا برگردانی، با این باور که او قبلاً آن را گرفته، و همه را برای تو حمل کرده است. او می خواهد تو را از گذشته ات آزاد کند!
بیا با هم دعا کنیم… «روح القدس، به من کمک کن تا به گذشته ی خود نپردازم. این فکر خیلی وسوسه انگیز است، و اغلب من تسلیم وسوسه می شوم. می دانم که وقتی زمان ام را صرف نگاه کردن به گذشته می کنم، غیرممکن است که به روشی موثر به جلو بروم. دعا می کنم زخم های گذشته ام را مداوا کنی تا بتوانم از زندگی خارق العاده ای را که برایم برنامه ریزی کرده ای در همین زمان حال لذت ببرم. به نام عیسای مسیح، آمین.»