او برایِ نجاتِ تو، قوی و قدرتمند است!
دوست عزیزم،
امروز می خوام از رها شدنِ قومِ بنی اسرائیل از سرزمینِ مصر برات بگم که این رهایی، برایِ امروز تو هم هست.
در کتاب خروج، ۶ : ۵، خداوند این طور از زبانِ موسا با قومِ خودش حرف میزنه و میگه:
“حالا آه و ناله ی بنی اسرائیل که مصری ها آنها را غلام و برده خود کرده اند، شنیده ام و پیمان خود را به یاد آورده ام.”
قومِ بنی اسرائیل بدون وقفه برای فراعِنِ بی‌رحمی که بیش از ۴۰۰ سال اونها رو در شرایطِ وحشتناکی به بردگی گرفته بودن، کار می کردن. اونها بسیار تحت فشار، آزار و اذیت، ضرب و شتمِ بی‌رحمانه و حتا گرسنگی قرار گرفته بودن.
در کتاب خروج، ۷ می خونیم که خداوند چطور از طریقِ موسا نقشه‌ای برای آزادیِ این قوم کشید و اونها رو با دستِ خودش از بردگی و اسارت از مصر بیرون آورد.
هر بار که عصایِ موسا که به “عصایِ خداوند” در دستانِ او تبدیل می شد، نشونه ها و شگفتی هایی رو به همراه داشت، و قوم رو یه قدم به آزادی شون نزدیک تر می‌کرد تا در زمانِ موعود، قومِ او به تمامی رها و آزاد شدن.
دوست عزیزم،
وقتی خداوند فریادِ ناراحتی و پریشانیِ فرزندش رو می شنوه، با قدرت برای نجاتِ او دست به کار میشه.
خدا همیشه همین بوده و هیچ وقت تغییر نکرده و نمی کنه. او همواره برای تو و مشکلاتت جنگیده و باز هم می جنگه؛ چه خودت بفهمی چه نفهمی او برای تو همیشه دست به کار هست، درست مثل پدری که برای آزادیِ فرزندش همه کار می کنه.
او هر لحظه مشتاقه که تو رو از وضعیتِ دردناک و وخیم بیرون بیاره. این وضعیت ها مثل وزنه هایِ سنگینِ آهنینی هستن که سال هاست تو داری به دوش می کشی. درست مثل سنگینیِ بردگی، که قومِ بنی اسرائیل سال ها با اون مشغول بودن.
برای هر چیزی که امروز فریادت به آسمان بلند شده و در بندِ بردگیِ هر چیزی که هستی، خداوند عیسا، قادرِ مطلق همیشه آماده ست تا قدرت و جلال خودش رو آشکار کنه و تو رو از هر بند و اسارتی آزاد کنه.
– اگه مدتِ زیادی هست که درگیرِ بیماری هستی،
– اگه از اعتیادی که گریبان گیرِ تو شده، در رنج و عذابی،
– یا از بدهی هایِ مالیِ سنگین و طولانی مدت خسته شدی،
– یا شاید دردِ تنهایی در زندگی خسته ات کرده و دیگه نمی تونی ادامه بدی؟
می خوام امروز همین خبر خوش رو بهت بدم که خداوند هر لحظه آماده ست تا این وزنه هایِ سنگین رو از روی پشتِ تو برداره؟ تو هم به خداوند این اجازه رو میدی؟
دوست عزیزم،
بذار یه چیز دیگه ای رو بهت یادآوری کنم، اگه مدتِ طولانیِ که در رنج و عذابی و هر چقدر پدرت رو صدا زدی و فریاد زدی که پدرم کجایی و پیش خودت فکر کردی که حرفای تو شنیده نشده،
می خوام امروز بهت بگم هرگز ناامید نشو، چون خداوند در کتاب اشعیا، ۵۹ : ۱، از زبانِ نبیِ خودش این وعده‌یِ دلگرم کننده رو داره که میگه:
“فکر نکنید که خداوند آن قدر ضعیف است که نمی تواند شما را نجات دهد یا آن قدر کَر است که فریاد شما را برای کمک نمی شنود.”
پس ایمان داشته باش که خدایِ تو، پدرِ تو، دوست و شریکِ همیشگی تو، در زمانِ مناسب تو رو نجات خواهد داد، همون طور که قومِ اسرائیل رو در زمانِ مقرر شده از مصر بیرون کشید.
به یاد داشته باش که در همون زمان هم که دریایِ سرخ به دو قسمت تقسیم شد و قومِ بنی اسرائیل در حالِ عبور از این معجزه یِ شگفت انگیز بودن، ارابه هایِ مصری پشت سرشون با سرعت می تاختن و پاهاشون در همون آب بود.
پس اگه با ناامیدی در اوجِ مشکلات ایستادی، می خوام بهت بگم دیگه نگران نباش، چون این نشونه‌یِ خوبیه که خداوند عیسا در چند قدمیِ تو حضور داره و به یکباره تو رو در نامِ خودش رها خواهد کرد.
در کتاب خروج، ۱۴ : ۱۳-۱۴، خداوند از زبانِ موسا این طور میگه:
“موسا در جوابِ آنها گفت:” نترسید، بایستید و ببینید که خداوند امروز برای نجات شما چه می کند. شما هرگز دوباره مصریان را نخواهید دید.
خداوند برای شما می جنگد. لازم نیست شما هیچ کاری بکنید.”
دوست عزیزم،
خدا می‌خواد تو رو از راه هایِ عجیب و خارق العاده یِ خودش نجات بده که حتا تصورش برای تو غیر ممکنه، پس به چیزی که امروز بهت میگه، گوش کن، نترس و با ایمان و اقتدارِ نامِ فرزند ای که بر تو هست، قدم بردار.
دوست عزیزی برای من این طور نوشته بود که:
“من خدا رو هر لحظه ستایش می کنم و مخصوصن امروز او را برایِ این ایمیل‌هایِ “هر روز یک معجزه” شکر می کنم.
داستان من از اونجایی شروع میشه که بعد از ۲ سال بیکاری، در موقعیتی قرار گرفتم که حتا تصورش رو هم نمی کردم اما فقط بعد از ۳ روز، مرتکبِ خطایی شدم که منجر به اخراجِ من میشد.
به محض اینکه متوجه این اشتباه شدم، ترس و وحشت و همه یِ چیزهای منفی به سراغِ من اومد. بلافاصله متوجه شدم که این ها از طرفِ شیطانه و خودم رو با اسلحه یِ کلامِ خداوند تجهیز کردم و خداوند رو به خاطر وضعیتی که درش هستم شکر کردم و از او خواستم برای من کاری بکنه. در همون لحظه به آرامش رسیدم و اعتراف کردم که خدا از مشکلاتِ من خیلی خیلی بزرگتره.
من به سوی او فریاد زدم و او هم صادقانه به دنبالِ من اومد. من ایمان دارم که او به طور شگفت انگیزی من رو راهنمایی کرد که چطور این مسئله رو حل کنم و همه چیز به طور معجزه آسا به حالت عادی برگشت. همه یِ شکوه و جلال رو به او میدم و هر لحظه قدرتِ عظیم او رو ستایش می کنم. خداوند برکتی روز افزون به شما و تیمِ شما بده.”
آمین!
دوست عزیزم، اگه موافق باشی می تونی با من در حضورِ خداوند اعلام کنی که:
“بله خداوندم، من هم آماده هستم که امروز روزِ رهایی و نجاتِ من از همه ی اسارت ها و بردگی ها باشه. من ایمان دارم که تو من رو به تمام و کمال از اسارت هایِ وجودیم رها می کنی.”
و حالا چشمات رو ببند و این جمله رو با خودت تصور کن و بگو:
“خداوندم، امروز اعتراف می کنم که من در نام تو عیسایِ خداوند آزاد و رها هستم.”
آمین!